آن ماه مهر پیکر (خواجوی کرمانی)

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 198
نویسنده پیام
alma آفلاین


ارسال‌ها : 5
عضویت: 5 /9 /1396


آن ماه مهر پیکر (خواجوی کرمانی)

آن ماه مهر پیکر نامهربان ما

گفت ای بنطق طوطی شکرستان ما

وقت سحر شدی بتماشای گل بباغ

شرمت نیامد از رخ چون گلستان ما

در باغ سرو را ز حیا پای در گلست

از اعتدال قد چو سرو روان ما

برگ بنفشه کز چمن آید نسیم او

تابیست از دو سنبل عنبر فشان ما

آب حیات کز ظلماتش نشان دهند

آبیست پیش کوثر آتش نشان ما

مائیم فتنه‌ئی که در آخر زمان بود

ور نی کدام فتنه بود در زمان ما

بنمود چشم مست و بر مزم عتاب کرد

کاخر چنین بود غمت از ناتوان ما

در باغ وصل اگر نبود چون تو بلبلی

کم گیر پشه‌ئی ز همای آشیان ما

میکرد در کرشمه به ابرو اشارتی

یعنی گمان مبر که کشد کس کمان ما

کس با میان ما نکند دست در کمر

الا کمر که حلقه شود برمیان ما

خواجو اگر چه در سر سودای ما رود

تا باشدش سری سر او و آستان ما


امضای کاربر :
یکشنبه 05 آذر 1396 - 15:27
نقل قول این ارسال در پاسخ
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group